(2) ای خداوندی که رحمت میآوری بر آن کس که بندگان تو بر او رحمت نمیآورند.
(3) ای خداوندی که میپذیری آن را که رانده هر شهر و دیار است.
(4) ای خداوندی که تحقیر نمیکنی آنان را که دست نیاز به سوی تو دراز کنند.
(5) ای خداوندی که نومید نمیگردانی آنان را که به اصرار از تو چیزی خواهند.
(6) ای خداوندی که از درگاه خود نمیرانی آنان را که در خواهندگی دلیری میکنند.
(7) ای خداوندی که واپس نمیزنی ارمغانی را که به پیشگاهت آرند، هر چند خرد و بیمقدار باشد، و هیچ کاری را بیاجر نمیگذاری، هر چند ناچیز باشد.
(8) ای خداوندی که اندک عملی را میپذیری و بر آن پاداش بزرگ میدهی.
(9) ای خداوندی که نزدیک میشوی به هر کس که به تو نزدیک گردد.
(10) ای خداوندی که به نزد خود فرا میخوانی آن کس را که از تو روی گردانیده است.
(11) ای خداوندی که نعمت خود دیگرگون نکنی و در کیفر گنهکاران شتاب نورزی.
(12) ای خداوندی که نهال نیکی را میپروری تا به ثمر نشیند و از گناهان
______________________________
[1] دعای آن حضرت است در روز عید فطر و روز جمعه. چون از نماز باز میگشت روی به قبله میایستاد و این دعا میخواند.
ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:295
عفو میکنی تا یکسره از میان بروند.
(1) آرزوها پیش از آنکه عرصه کرم تو پیمایند، روا شده باز گشتند و کاسههای حاجت حاجتمندان از فیض جود تو لبالب گردید و اوصاف را پیش از آنکه به حقیقت تو رسند رشته از هم بگسیخت. تو راست فراترین فرازها، فراتر از هر فرا روندهای، و تو راست بزرگترین جلالتها، برتر از هر جلالتی.
(2) هر صاحب جلالت در برابر جلالت تو خرد است و هر شریف در جوار شرف تو حقیر. آنان که رخت به آستان دیگری جز آستان تو کشیدند، نومید شدند و آنان که به درگاهی جز درگاه تو روی نهادند زیانمند گردیدند و آنان که جز به تو پرداختند تباه گشتند و آنان که در طلب قوت نه به صحرای فضل تو آمدند به قحطسال گرفتار شدند.
(3) بار خدایا، درگاه تو به روی خواهندگان گشوده است و عطایت سائلان را رایگان است و فریاد رسیت فریاد خواهان را نزدیک.
(4) امیدواران از تو نومید نشوند و جویندگان از عطای تو مأیوس نگردند و آمرزش خواهان از عقوبتت به شقاوت نیفتند.
(5) ای خداوند، خوان نعمتت برای آنان که نافرمانیت کنند گسترده است. و بردباریت در حق آنان که با تو خصومت ورزند مهیّاست. نیکی در حق بدان شیوه توست و شفقت بر متجاوزان سنت تو. آن سان که درنگ کردن تو در مؤاخذت، ایشان را فریفته است که توبه نکنند و مهلت دادن تو آنان را از گرایش به تو باز داشته است. و حال آنکه در کیفر آنان درنگ کردهای تا مگر به فرمان تو سر نهند، و آن را که مهلت عنایت کردهای از آن روست که به دوام ملک خود اعتماد داری. پس هر کس که سزاوار سعادت باشد روزگارش به سعادت پایان یابد و هر که سزاوار شقاوت بود به شقاوتش خوار خواهی ساخت. همه بر مقتضای حکم تو شوند هر چه شوند و بازگشت امورشان به توست. هر چند زمان
ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:296
سرکشیشان به دراز کشد از سلطه تو فرو نخواهد کاست (1) و چون در بازخواستشان شتاب نکنی حجت تو باطل نگردد، که حجت تو پای بر جای است و بطلان ناپذیر و سلطه تو ثابت است و بیزوال. پس وای بر کسی که از تو رخ برتافته و خواری و نومیدی کسی راست که از تو نومید گردد و بدترین شوربختی نصیب کسی است که به حلم تو فریفته آید. در چنین حالتی چنین کسی چه بسیار عذابهای گونهگون که خواهد چشید و چه زمانهای دراز که در وادی عقاب تو سرگردان خواهد ماند و میان او و سر آمدن اندوهش چه فاصلهای بعید است و به رهایی از تنگنایی که در آن افتاده هیچ امیدیش نیست. ای خداوند همه اینها که میکنی بر مقتضای عدالت و انصاف توست که در آن نه جور بر کس کنی نه ستم بر کس روا داری.
(2) بار خدایا، تو حجتهای خود، در پی یکدیگر و به یاری یکدیگر اقامه کردهای و دلیلهای خود از دیر باز آشکار ساختهای و پیش از این مردم را از عذاب خود بیم دادهای و از روی تلطف ترغیب کردهای و مثالها آوردهای و مهلتهای دراز دادهای و عذاب خود به تأخیر افکندهای هر چند یارای شتابت بود و در کار مؤاخذت درنگ ورزیدهای هر چند یارای تعجیلت بود. نه درنگ ورزیدنت از روی ناتوانی بوده است و نه مهلت دادنت نشانه سستی. اگر از مؤاخذت دست باز داشتهای، نه از روی غفلت بوده و اگر حکم خود به تعویق افکندهای، نه از روی مدارا.
بلکه تا حجّتت رساتر افتد و کرمت کاملتر و احسانت وافیتر و نعمتت تمامتر نمایان شود. همه اینها بوده است و همواره هست و خواهد بود.
(3) ای خداوند، حجت تو فراتر از آن است که همهاش به وصف گنجد و مجد و بزرگیت برتر از آن است که کس به کنه آن رسد و نعمتت بیشتر از آن است که در شمار آید و احسانت افزونتر از آن است که کمترین آن را شکر توان گفت.
ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:297
(1) بار خدایا، خاموشی میگزینم، که از ستایشگریت ناتوانم و زبان بر میبندم، که از تمجید و تکریمت عاجزم. ای خدای من، نهایت کوشش من اعتراف به درماندگی من است، نه آنکه نخواهم، که نمیتوانم.
(2) بار خدایا، این منم که آهنگ درگاه تو کردهام و خواهم که احسان و فضل نیکوی خویش از من دریغ نداری. پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و زمزمه مناجات مرا بشنو و دعای مرا اجابت کن و امروز مرا با نومیدی من به پایان مرسان و در برابر خواستههایم دست رد به سینه من مزن. اگر از نزد تو باز میگردم یا به سوی تو میآیم، در هر حال گرامیم دار، که تو در گزاردن کارهایت به تنگنا نمیافتی و از ادای آنچه از تو خواهند ناتوان نیستی. تو بر هر کار قادری. و لا حول و لا قوة الا باللّه العلی العظیم.
ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:318
(1)